ای قصر رسالت تو معمور
منشورِ رسالت ازتو مشهور
خدّام ترا غلام گشته
کیخسرو کیقباد و فغفور
درجملۀ کائنات گویند
صلواتِ تو تا دمیدن صور
معراج تو تا به قاب قوسین
جبرئیل به ره بماند از دور
هم حلقه به گوش توست غلمان
هم بندۀ کمترین تو حور
بنوشته خدای پیش از آدم(ع)
از بهر رسالت تو منشور
از هیبت غیرت تو موسی(ع)
دیدار خدا ندید بر طور
روشن ز وجود توست کونَین
ای باطن و ظاهرت همه نور
ای سیّد انبیای مرسل
ای سرور اولیای منصور
گُل از عرق تو یافته بوی
شد شَهد در اندرون زنبور
هرکس به جهان گناهکار است
گشته به شفاعتِ تو مغفور
محیی به غلامی تو زد لاف
از راه کرم بدار معذور
فغفور = پاکر،پادشاه اشکانی که در تمام جنگهایش پیروز شد.